خوابی ندیده ام

کودکان جهان با نام من به دنیا می ایند

با نام من دروغ می گویند

با نام من چاقو می کشند

من بند نافم را

به موزه بریتانیا فروخته ام

با کشتی قراضه ای

که پهلو گرفت کنار مادرم

..............

نه. خوابی ندیده ام

شاید طرف امده و رفته است

بیهوده چرا وقت تلف کنیم

 

نظرات 2 + ارسال نظر
بانمک دوشنبه 21 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:18 ق.ظ http://www.banamak.blogsky.com

سلام صنم جان
خسته نباشی
حالت چطوره؟
از اینکه به من سر زدی و کامنت برام گذاشتی منو شرمنده کردی
من نمیدونم چطوری این همه محبت های تو را جبران کنم
ممنون ومتشکرم
راستی این شعر نو بالا از کیه؟
بازم بیا پیشم خوشحالم میکنی
ارادتمند:مهدی

محسن نوروزی پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 07:07 ب.ظ

خوب بید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد